تاثیر تنش‌های دریای سرخ بر زنجیره تامین جهانی

پایگاه خبری پایروس– تحولات اخیر در دریای سرخ نگرانی‌ها در مورد گسترش درگیری بین حماس و اسرائیل را در منطقه افزایش می‌دهد. از نوامبر ۲۰۲۳، حمله انصارالله یمن به کشتی‌های وابسته به اسرائیل، توجه بین‌المللی را به منطقه معطوف کرده است. این اقدامات انصارالله که اعلام کرده‌اند تا پایان حملات اسرائیل به غزه به عملیات نظامی خود ادامه خواهند داد، بندر ایلات اسرائیل را تحت فشار قرار داده و تردد تجاری را کاهش داده است.

این وضعیت زمینه ساز بحران دریای سرخ است و پیامدهای شدید ژئواکونومیک منطقه‌ای دارد. دریای سرخ یک منطقه حیاتی برای تجارت دریایی و به ویژه برای حمل و نقل انرژی است. بنابراین، پیامدهای حملات به شناورهای منطقه به سرعت در اقتصاد جهانی آشکار می‌شود. در واقع، هزینه کانتینرهای عبوری از دریای سرخ در عرض چند هفته چهار برابر شده و ترافیک تجاری در منطقه کاهش یافته است.

در این میان، واکنش آمریکا به حملات یمن تاکنون در دو مرحله صورت گرفته است. این عملیات در دسامبر ۲۰۲۳ با ایجاد یک مأموریت دریایی چندملیتی به نام عملیات «نگهبان رفاه» و پس از آن حملات انگلیسی-آمریکایی علیه تاسیسات نظامی یمن از ژانویه ۲۰۲۴ آغاز شد.

همچنین عدم هماهنگی بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده در واکنش به بحران کشتیرانی در دریای سرخ قابل توجه است. واکنش‌های بین‌المللی به تنش‌های دریای سرخ متفاوت است، برای نمونه هدف ایالات متحده و بریتانیا به اصطلاح تضعیف قابلیت‌های تهاجمی یمنی‌ها و بازگرداندن آزادی دریانوردی است. از سوی دیگر، اروپایی‌ها به دنبال پاسخی برای کاهش‌ تهدیدها هستند و از گسترش درگیری‌های جاری در منطقه اجتناب می‌کنند.

امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در خصوص واکنش‌های اتحادیه اروپا گفت که پاریس «تصمیم گرفت در حملات آمریکا و بریتانیا به شورشیان حوثی در یمن شرکت نکند تا از تشدید خشونت‌ها در منطقه جلوگیری کند».

در همین حال، دولت طرفدار فلسطین در اسپانیا تاکنون هیچ علاقه‌ای به مداخله در این وضعیت نشان نداده است. اگرچه کشورهای اروپایی ادعا می‌کنند که تحت یک هویت مشترک اروپایی متحد شده‌اند، اما منافع استراتژیک و دیدگاه‌های سیاست خارجی متفاوت کشورهای عضو، عمل موثر و یکپارچه اتحادیه اروپا در برابر بحرا‌ن‌های جهانی را تقریباً غیرممکن می‌کند. این عدم هماهنگی سیاسی و نظامی مانع مهمی در برابر تمایل اتحادیه اروپا برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت ژئوپلیتیکی است. در حقیقت، بحران دریای سرخ نشان دهنده ناتوانی مستمر کشورهای اروپایی، هم در بین خود و هم با سایر کشورهای غربی، در عمل به عنوان یک موجودیت واحد در مواجهه با چالش‌های بین المللی بود.

علاوه بر این تحولات، پیامدهای بحران دریای سرخ برای تجارت بین‌الملل به مدت زمان بحران بستگی دارد. اگر اختلال در عرضه جهانی طولانی‌مدت باشد، ممکن است بخش‌های مولد مقاومت در برابر آن را دشوار ببینند. به دلیل اختلال در تجارت دریایی از طریق کانال سوئز، برخی از کشتی‌ها مجبور شدند از دماغه امید نیک عبور کنند. از آنجایی که دور زدن آفریقا به معنای تاخیر ۱۰ روزه حمل و نقل بود، ورود آنها کند شده و هزینه‌های حمل و نقل افزایش یافت.

علاوه بر این، ناتوانی در ترانزیت از طریق بنادر در مسیر کانال سوئز می‌تواند منجر به حاشیه راندن دریای مدیترانه در تجارت دریایی منجر شود. در صورت تداوم بحران، مسیرهای دریایی باید دوباره برنامه ریزی شوند و بنادر مدیترانه در خطر غیرفعال شدن هستند. وقتی همه این عوامل جمع شوند، به نظر می‌رسد اقتصاد جهانی در معرض خطر تورم قرار دارد.

بنابراین، تنش در دریای سرخ اختلالات قابل توجهی را در سراسر زنجیره تامین جهانی ایجاد کرده که بر خطوط اصلی کشتیرانی،  ظرفیت حمل و نقل کانتینری و توانایی مدیران لجستیک برای انطباق با شرایط متغیر تأثیر گذاشته است. حملات و اختلالات در حمل و نقل منجر به افزایش زمان حمل و نقل، مسیرهای طولانی‌تر و هزینه‌های حمل و نقل بالاتر شده که باعث ایجاد یک اثر موج دار در سراسر زنجیره تامین می‌شود.

از آنجایی که مدیران لجستیک برای کاهش اختلالات زنجیره تامین ناشی از بحران کشتیرانی دریای سرخ تلاش می‌کنند، مجبورند مسیرهای حمل و نقل خود را تجدید نظر و اثرات بالقوه بلندمدت را ارزیابی کنند. در کوتاه‌مدت، شرکت‌ها مسیر کشتی‌های کانتینری را تغییر داده‌اند و از دریای سرخ دوری کرده‌اند و بر ازدحام اطراف دماغه امید نیک افزوده‌اند.

پیامدهای این بحران برای  تجارت جهانی  و مدیریت زنجیره تامین قابل توجه است. بحران دریای سرخ آسیب پذیری‌های زنجیره تامین جهانی و اهمیت اقدامات پیشگیرانه مدیریت ریسک را برجسته کرده است. شرکت‌ها باید برای یافتن راه حل‌های نوآورانه برای کاهش اختلالات زنجیره تامین جهانی ناشی از بحران‌های آینده با یکدیگر همکاری کنند.

به طور خلاصه، به موازات پدیده جهانی شدن، جهان بیشتر در معرض تأثیر بحران‌های اقتصادی و مشکلات سیاسی قرار می‌گیرد و این سیستم شکننده به طور مداوم در زمینه‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، شکنندگی اقتصاد جهانی در حال افزایش است. در شرایط سیاسی کنونی دریای سرخ، جنگ داخلی یمن از سال ۲۰۱۴ با جنگ غزه تلاقی یافته است.

این واقعیت که تاکنون کاهشی در حملات انصارالله صورت نگرفته و حتی اعلام کرده‌اند که حملات جدید انگلیسی-آمریکایی را پاسخ خواهند داد، نشان‌دهنده تشدید تنش‌ها در منطقه در روزهای آینده است.از سوی دیگر، غرب و به ویژه ایالات متحده هیچ تمایلی برای محکومیت حملات اسرائیل و توقف کشتار مردم غزه از خود نشان نداده تا یمنی ها نیز نسبت به کاهش حملات ابراز تمایل کنند. در واقع، کشورهای غربی باید برای حفاظت از زنجیره تامین و کاهش نرخ تورم ابتدا با تل آویو وارد مذاکره شوند تا بلکه آتش‌بس در منطقه برقرار شود.