امروز ۳ دی ۱۴۰۳
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اقتصاد فرهنگی باید پشتوانه نویسندگان و شعرا باشد

مجید راستی، کارشناس فرهنگی: مسئلۀ وجود کتابخانه در دسترس افراد، یکی از آن نیازهای جدی و واقعی ما است که بچه‌ها باید به راحتی به کتابخانه دسترسی پیدا کنند و به راحتی بتوانند بروند و عضو شوند و به عبارتی دیگر، خانه آنها به کتابخانه نزدیک باشد.

مجید راستی: توجه بزرگترها به مطالعه و دوری آنها از تلفن همراه را بزرگترین تشویق کوچک‌ترها و نسل جوان برای کتاب خواندن دانست و به خبرنگار پایگاه خبری پایروس گفت: «اگر بزرگترها مطالعه کنند و در واقع خودشان اهل مطالعه باشند بچه‌های آنها هم کم‌وبیش اهل مطالعه خواهند بود. این امر می‌تواند جدای از تشویق‌ها و فعالیت‌های واقعی و جدی آموزش و پرورش با بچه‌ها باشد. چون سیستم آموزش و پرورش هر قدر که به فرهنگ مطالعه بها بدهد، می‌تواند به شکل واقعی تأثیرش را بگذارد ولی در کنار این، خانواده‌ها، آنهایی که اهل کتاب باشند، بچه‌های آنها هم کم‌وبیش کتاب‌خوان خواهند شد. ولی مثلاً کار یک عده این باشد که؛ بچه‌ها کتاب بخوانید! ولی خودشان کتاب‌خوان نباشند، این در حد شعار و بی‌تأثیر می‌ماند.»
راستی به موضوع در دسترس بودن کتاب‌ها اشاره کرد و گفت: «در مقایسه با کل وضعیت موجود، من فکر می‌کنم بخش کتاب هنوز می‌تواند کم‌وبیش به راهش ادامه دهد هرچند که به‌هرحال شرایط خیلی سخت شده است، مسئلۀ اقتصاد خانواده هم بر این موضوع تأثیرگذار است. مسئلۀ وجود کتابخانه در دسترس افراد، یکی از آن نیازهای جدی و واقعی ما است که بچه‌ها باید به راحتی به کتابخانه دسترسی پیدا کنند و به راحتی بتوانند بروند و عضو شوند و به عبارتی دیگر، خانه آنها به کتابخانه نزدیک باشد.
تجربه نشان می‌دهد؛ خانواده‌های اطراف کتابخانه‌ها بیشتر به سراغ کتاب می‌روند و بچه‌ها را هم با خودشان می‌برند. همان‌طور که خودشان عضو کتابخانه‌اند بچۀ خودشان را هم عضو کردند. همین چند روز پیش، در یکی از کتابخانه‌های تهران دیدم که خانمی بچۀ سه ساله‌اش را آورده بود که عضو کتابخانه کند تا بتواند از کتاب‌های آنجا استفاده کند. مسئول کتابخانه هم با توجه به این‌که مادر خودش عضو بود گفت؛ شما برایش کتاب بگیرید، فرم هم برای بچه‌تان پر کنید، ان‌شاءالله به زودی ایشان را هم عضو می‌کنیم.
بنابراین، وقتی مادری بچه‌اش را به کتابخانه می‌برد، خب آن بچه راحت‌تر به کتاب دسترسی پیدا خواهد کرد تا این‌که کتابخانه نباشد، آن‌وقت نه مادر می‌تواند به کتاب دسترسی پیدا کند و نه بچه!
اگر هر کسی بخواهد هر کتابی را بخواند و بخواهد آن را بخرد، باید بگوییم؛ تقریباً کتاب‌خواندن تعطیل خواهد شد ولی این کتابخانه‌ها می‌توانند نجات‌بخش فرهنگ مطالعه باشند.»
راستی به تأثیر رسانه‌ها به تشویق مطالعه اشاره کرده و افزود: « جاهای دیگر مثل تلویزیون هم متأسفانه آن‌طور که باید و شاید روی تبلیغ کتاب کار نکرده و کار نمی‌کند. فرض کنید؛ سریال‌هایی که ساخته می‌شود در همۀ آنها همه‌چیز می‌بینیم جز کتابخانه! چه اشکالی دارد که کتابخانه هم بخشی از تزیین خانه و بخشی از فضای خانه باشد؟ چون ما در فیلم‌های خارجی می‌بینیم که کتابخانه در خانه‌ها تعریف ثابتی دارد… حالا چه خانه شخص ثروتمند باشد چه آدم معمولی باشد.
به‌هرحال فرهنگ مطالعه در بسیاری از کشورها عادت است. اینجا هم اگر ان‌شاءالله یک روزی و روزگاری با شیوه‌های مختلف تبدیل به عادت شود، آن‌وقت دیگر این حرف‌ها را نخواهیم زد که چطوری بتوانیم بچه‌ها یا بزرگترها را اهل مطالعه کنیم… به‌هرحال، خانواده‌ها، آموزش و پرورش و رسانه‌ها همه می‌توانند در گسترش فرهنگ کتابخوانی مؤثر باشند و آن‌وقت نتیجۀ آن را بهتر دیده خواهد شد.»
مجید راستی در نظر گرفتن اقتصاد فرهنگی را حائز اهمیت دانست و افزود: «این روزها، کسانی که کار فرهنگی هستند معمولاً در شرایط مادی و اقتصادی متوسط رو به پایین قرار دارند. در حالی که در جامعه‌ای که جایگاه فرهنگی مطلوب باشد، فرهنگیان جزء قشر نسبتاً مرفه خواهند بود و باید باشند ولی الان این‌طوری نیست. حالا یک رانندۀ تاکسی درآمدش چند برابر یک نویسنده است. چرا؟ چون مثلاً کتاب برای بزرگسال چاپ می‌شود و طرف اگر خیلی خوش‌شانس باشد در ۳۰۰ الی ۴۰۰ عنوان نسخه، اگر کودک باشد و خوش‌شانس باشد با هزار نسخه می‌تواند شاهد چاپ کتابش باشد در صورتی که درصدی که نویسنده از کتاب هزارتایی می‌گیرد، رقم آن با درصدی که اگر صدهزار تا چاپ شود ده برابر خواهد بود.
بنابراین، درآمد یا اقتصاد فرهنگ ما در ابعاد مختلف باید مورد بررسی و داوری و رسیدگی قرار بگیرد. متأسفانه سیستم دولتی ما هم این‌قدر گرفتار شعار فرهنگی است که به دلایل مختلف اقدام فرهنگی نمی‌کند یا کلاً در آن بخش ضعیف است. به عنوان مثال افراد گوناگونی در حوزۀ اقتصادی، تجارت و… دارای تسهیلات هستند و همۀ امکانات مالی در اختیارشان است ولی یک نویسنده نه…

اگر یک نویسنده بخواهد مثلاً یک وام صد میلیونی بگیرد، باید کلی تلاش کند و اگر موفق شود باید بگوییم؛ شاخ فیل را شکسته است. در حالی که جایگاه فرهنگ و فرهنگیان در یک جامعه‌ای که فرهنگ سالم و درستی دارد، قطعاً متفاوت است. متأسفانه ما از آن مرحله دور هستیم و کسانی که در حوزه‌های مختلفی مانند کتاب، سینما، تئاتر، موسیقی و بخش‌های دیگر کار می‌کنند، معمولاً از نظر اقتصادی ضعیف هستند.»
مجید راستی اقتصاد فرهنگی را پشتوانه نویسنده و شاعر دانست و افزود: «باز هم به اعتقاد من کتاب‌هایی که تولید می‌شود، ارزشمند هستند و نویسنده و شاعر باز هم آن خلأها را جبران می‌کند و خیلی به نداری بها نمی‌دهد چون اسمش با کارش است. وقتی او اثری را خلق می‌کند قطعاً در وهلۀ اول مورد تأیید خودش است یعنی از یک کیفیتی برخوردار است مگر این‌که تازه‌کارها، خب بعضی از ناشران هستند که خودشان هم تازه‌کار هستند هم نویسنده‌های تازه‌کار دعوت به کار می‌شوند، قطعاً کارهایی که تولید می‌شود نمی‌توانیم بگوییم در حد کارهای پخته و شسته‌ورفته است.
بنابراین، در مجموع تولیدات نوعی با کیفیت‌های مختلف عرضه می‌شود. این طبیعی هم هست باید نویسندگان و شعرا هم امکان رشد و فعالیت در آموزش را پیدا کرده و کار کنند. از همه مهمتر اینکه اقتصاد فرهنگی پشتوانۀ آنها باشد که روزی که خواستند کتاب چاپ کنند دیگر به یک حد مطلوبی رسیده باشند. این مسئله هم اصلاً خوب نیست که هر کسی یک قصّه نوشت (حتی با پول خودش چاپ کند) بگوید؛ من کتاب دارم.»

جدیدترین اخبار

دانش و پژوهش

اخبار اقتصادی