شراکت میان تهران و مسکو، حالا بسیار برابرتر شده است به نحوی که گاه روسیه در نقش یک تقاضاکننده در برابر ایران قرار میگیرد. این در حالی است که ایران تا پیش از سال ۲۰۲۲ تحریمشده ترین کشور جهان بود و حال، متحد تحریمشدهتری به دست آورده است.
به گزارش پایروس به نقل از اقتصاد نیوز، جنگ اوکراین، مسکو و غرب را در رقابتی برای جلب حمایت جهانی گرفتار کرده است. هر دو دوست دارند بقیه جهان در کنار آنها علیه دیگری قرار بگیرند، اما مسیری که در آن قرار گرفتهاند اشتباه است. وبگاه شورای روابط خارجی اروپا در یادداشتی به بررسی پسزمینههای این رقابت، از جمله تحولات در روابط روسیه با ایران پرداخته است که اکوایران آن را در سه بخش ترجمه کرده است. قسمت اول این یادداشت پیشتر منتشر شد و در ادامه بخش دوم آن را میخوانید:
مسکو و تهران
رابطه مسکو با تهران مثال خوبی برای نوسانات در رفتار روسیه در طول این سه دوره (۱۹۹۲-۲۰۱۲، ۲۰۱۲-۲۰۲۲، و پس از فوریه ۲۰۲۲) است. روابط دو کشور همواره بر اساس مجموعهای از عوامل از جمله منافع اقتصادی، مسائل منطقهای قفقاز و خاورمیانه و پرونده هستهای هدایت شده است. اما قبل از سال ۲۰۱۲، تعیین کنندهترین عاملی که نحوه رفتار مسکو با ایران را شکل میداد، رابطه روسیه با غرب، به ویژه با ایالات متحده بود. تا سال ۲۰۱۲، روابط مسکو با تهران در جهت عکس روابط روسیه و آمریکا حرکت میکرد، که در آن روسیه از روابط خود با ایران برای شکل دادن به روابط با واشنگتن استفاده میکرد.
به عنوان مثال، در قرارداد سال ۱۹۹۵ بین الگور، معاون رئیس جمهور آمریکا و ویکتور چرنومیردین، نخست وزیر روسیه، مسکو موافقت کرد که صادرات نظامی به ایران را تا سال ۱۹۹۹ پایان دهد و از امضای هرگونه قرارداد جدید خودداری کند – وعدهای که باعث ناخشنودی زیادی در تهران شد. تیره شدن روابط روسیه و ایالات متحده در طول سالهای ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، باعث رشد جدیدی در همکاری روسیه و ایران شد که مجدداً در سال ۲۰۱۰ به طور ناگهانی متوقف شد، زمانی که مدودف، با استقبال از سیاست بازنشانی باراک اوباما، از قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل حمایت کرد، که راه را برای تحریمهای شدید بین المللی علیه ایران هموار کرد. علاوه بر این، روسیه صادرات موشکهای زمین به هوای اس-۳۰۰ به ایران را متوقف کرد. در مصاحبهها و نوشتههای بعدی، کارشناسان روسی اعتراف کردند که دلیل این نوسانات این بود که کرملین از روابط خود با تهران برای به دست آوردن اهرم فشار در واشنگتن استفاده میکرد
بازگشت پوتین به ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲ به آن پایان داد. او که شروع به ارتقای روابط روسیه با جهان غیرغربی کرد، به ایران نیز نزدیک شد و آن را «شریک سنتی قدیمی» نامید – زبانی که قبلاً به ندرت شنیده شده بود. در سال ۲۰۱۵، پوتین ارائه موشکهای اس-۳۰۰ به ایران را از سر گرفت.
دخالت روسیه در سوریه از سال ۲۰۱۵ همکاری نظامی دو کشور را تشدید کرد. ایران در سال ۲۰۱۶ در اقدامی بی سابقه به روسیه اجازه داد تا از پایگاه هوایی شهید نوژه در همدان برای حملات به سوریه استفاده کند. و در حالی که منافع روسیه و ایران در سوریه، یا بقیه منطقه هرگز به طور کامل همپوشانی نداشت، این همکاری به اندازه کافی هماهنگ باقی ماند- علیرغم تردیدهای فراوان ایران درباره مسکو، که به طور مکرر تغییر مسیر داده و وعدههای خود را زیر پا گذاشته بود.
از فوریه ۲۰۲۲، همکاری روسیه و ایران به سطوح بی سابقهای رسیده است و ایران به یکی از ثابت قدمترین متحدان روسیه تبدیل شده است [از جمله ادعاهای غربی درباره صادرات پهپادهای ایرانی برای جنگ روسیه در اوکراین که تهران و مسکو آن را رد میکنند]. این در حالی است که مسکو با افزایش صادرات نظامی خود به تهران قصد جبران این لطف را دارد. روسیه و ایران همچنین تلاشهای خود را برای مقاومت مشترک در برابر تحریمها و فشار سیاسی غرب، از طریق تجارت کالاهای تحریم شده و کاهش اتکا به دلار افزایش دادهاند. گزارشهای ایران همچنین حاکی از آن است که تجارت با روسیه به میزان قابل توجهی افزایش یافته است، و ترانزیت کالا از طریق کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب- که روسیه را از طریق ایران به هند و بازار آسیا را متصل میکند- در هفت ماهه اول سال ۲۰۲۲ تا ۳۵۰ درصد افزایش یافته است. قبل از سال ۲۰۲۲، مسکو مراقب بود که از طریق روابط خود با تهران، غرب یا اسرائیل را تحریک نکند. روسیه همچنین از حضور در قالبهای همکاری بینالمللی در موضوع هستهای ایران، از جمله ۱+۵ سود برد، قالبی که پس از الحاق کریمه در سال ۲۰۱۵، برای مدتی یکی از معدود مکانهایی بود که روسیه و کشورهای غربی هنوز میتوانستند در آن همکاری کنند. با این حال، اکنون مسکو دیگر به ناراحتی غرب و یا احتمالاً حتی موضوع هستهای ایران اهمیتی نمیدهد.
مشخصه صفحه کنونی تاریخ روسیه این است که شراکت بین مسکو و تهران در حال حاضر بسیار برابرتر شده است و گاهی اوقات مسکو در نقش یک تقاضاکننده قرار میگیرد. ایران- که قبل از سال ۲۰۲۲ تحریمشده ترین کشور جهان بود -اکنون متحد تحریمشدهتری به دست آورده است. روسیه نیز به نوبه خود میتواند از دانش ایران در مورد زندگی تحت تحریمهای غرب بهره مند شود.
پیشروی روسیه در آفریقا
پیچ و خمهای تعاملات روسیه در سراسر آفریقا نیز تصویری گویا را نشان میدهد. در دوران شوروی، حضور روسیه در قاره آفریقا بسیار گسترده بود. مسکو به رژیمهایی که دوستشان میدانست – از جمله آنگولا، اتیوپی، موزامبیک و مالی- و همچنین به گروههای مارکسیست در کشورهایی با رژیمهای کمتر دوست، مانند آفریقای جنوبی و رودزیا، کمکهای سخاوتمندانه اقتصادی و دفاعی ارائه کرد. روسیه همچنین میزبان هزاران دانشجوی آفریقایی در دانشگاههای خود بود. تا سال ۱۹۹۰، ۳۰،۰۰۰ دانشجوی آفریقایی در دانشگاههای شوروی تحصیل میکردند که یک چهارم کل دانشجویان خارجی آنها را تشکیل میداد. اگرچه زندگی در اتحاد جماهیر شوروی با تصویری که روسیه در خارج از کشور تبلیغ میکرد متفاوت بود و منجر به سرخوردگی و اعتراضهای گاه به گاه دانشجویان آفریقایی میشد، با این وجود تعداد قابل توجهی از افراد تحصیل کرده در شوروی و روسزبان در میان نخبگان فنی، تکنوکرات و سیاسی چندین کشور آفریقایی ایجاد شد. این جمعیت دانشجویی منبع بالقوه قدرت نرم بود که اتحاد جماهیر شوروی به دلیل فروپاشی نتوانست از آن استفاده کامل کند. روسیهی تازه آزاد شده در دهه ۱۹۹۰ تا حد زیادی علاقه خود را به آفریقا از دست داد – و منابع لازم برای کمکهای توسعهای را نداشت. در حالی که مسکو شبکه گسترده سفارتخانههای خود در آفریقا و برخی روابط تجاری را حفظ کرد، تلاش زیادی برای ایدهها یا ابتکارات سیاسی جدید اختصاص نداد.
اما بازگشت روسیه به آفریقا از سال ۲۰۱۲ آغاز شد و به خصوص پس از سال ۲۰۱۴ شدت گرفت، زمانی که روابط این کشور با غرب به دنبال الحاق کریمه تیره شد. آفریقا ناگهان شاهد افزایش بازدیدها در سطح وزیران و تجارت با روسیه بود- که از ۹.۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ به ۱۷.۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ رسید و تقریباً دو برابر شد. البته این هنوز کسری از تجارت آفریقا با اتحادیه اروپا یا چین بود.
اما روسیه جایگاهی برای خود ایجاد کرد که در آن با رقابت کمی روبرو بود: ارائه کمک امنیتی به حاکمان تحت محاصره در سراسر قاره، معمولاً از طریق شرکتهای نظامی خصوصی نظیر واگنر. مالی و جمهوری آفریقای مرکزی شناخته شدهترین نمونههای آن هستند. مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی حداقل هفت شرکت نظامی روسی را شناسایی کرده که از سال ۲۰۰۵ حداقل ۳۴ عملیات را در ۱۶ کشور آفریقایی انجام دادهاند.
بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲، روسیه همچنین به یکی از صادرکنندگان عمده تسلیحات به آفریقا تبدیل شد. مسکو از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲، ۴۰ درصد از واردات سیستمهای عمده تسلیحاتی آفریقا را تامین کرد – بیش از کل واردات تسلیحات آفریقا از ایالات متحده (۱۶ درصد)، چین (۹.۸ درصد) و فرانسه (۷.۶ درصد) در مدت مشابه.
روسیه در تعامل با کشورهای آفریقایی مزایای زیادی داشت. به عنوان مثال، کمکهای امنیتی آن برخلاف کشورهای اروپایی، هیچ گونه پیشنیازی مرتبط با حقوق بشر یا معیارهای سیاسی نداشت. سلاحهای روسیه ممکن است پیچیدهترین سلاحهای جهان نبوده باشند، اما ارزان و قابل اعتماد بودند و در گذشته خود را ثابت کرده بودند. حتی مسلسل کلاشینکف روسی از دوران شوروی بر روی پرچم موزامبیک به تصویر کشیده شده است. از نظر سیاسی، روسیه در موقعیتی قرار داشت که خود را به عنوان یک دوست خارجی معرفی کند: نه یک قدرت استعمارگر سابق مانند اروپا بود، و نه مانند چین یک چالش بلقوه برای آینده بود، که بسیاری از کشورهای آفریقایی به آن بدهکار هستند. مسکو تلاش کرده خود را به عنوان یک شریک عملگرا برای آفریقا معرفی کند.
در دهه گذشته، روسیه میزبانی از دانشجویان آفریقایی را نیز از سر گرفته است، و پس از کاهش شدید پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تعداد آنها رو به افزایش است و اکنون از سطح شوروی پیشی گرفته است، و در حال حاضر ۳۵،۰۰۰ آفریقایی در روسیه تحصیل میکنند.
به نظر میرسد رویکرد معاملهگرانه روسیه به این قاره برگ برنده آن باشد – اغلب در مقایسه با سیاستهای غرب که با شروط سیاسی همراه بود و ریشه در یک جهان بینی هنجاری داشت. بنابراین تا حدودی طعنه آمیز است که از سال ۲۰۲۲، روسیه رویکرد خود به آفریقا را به میزان قابل توجهی تبلیغاتیتر کرده است. مسکو اکنون در تلاش برای به دست آوردن دل «اکثریت جهانی» با غرب رقابت میکند و آفریقا را به عنوان میدان جنگ اصلی در این مبارزه میبیند.
با این حال، در این فضای بین المللی جدید، بعید است توسل پوتین به لفاظیهای ضدغربی موفقیت آمیز باشد. چه بسا تعداد سران کشورهای شرکت کننده در اجلاس سران روسیه و آفریقا در سال ۲۰۲۳ به یک سوم کاهش یافت، از ۴۳ نفر در سال ۲۰۱۹ به ۱۷ نفر. با این حال، غرب نباید این را به معنای همراهی آفریقا با موضع غرب یا نشانهای از کاهش ردپای روسیه در آفریقا در رابطه با تجارت تسلیحات یا امنیت تفسیر کند. اما این نشان میدهد که رهبران آفریقا تمایلی به اتحاد با روسیه علیه غرب، به گونهای که پوتین امیدوار است ندارند.