به گزارش پایروس به نقل از خبر آنلاین، نشریه فارن افرز در یادداشت خود بهقلم «مایکل کیماژ» «ماریا لیپمن» نوشت: جنگی که در حال حاضر بین روسیه و اوکراین در جریان است از سال ۲۰۱۴ آغاز شد.
موضوع با درگیری روسیه و اوکراین بر سر جهتگیری اوکراین نسبت به مسکو آغاز شد که روابط کاری خود با غرب را با الحاق کریمه و حمله به شرق اوکراین به خطر انداخت و آنقدر برای غرب مهم بود که روسیه را تحریم کرد و تلاش کرد روسیه را از جهت دیپلماتیک منزوی کند.
در سال ۲۰۲۲، روسیه جنگ را گسترش داد. لرزش درگیری در سال ۲۰۱۴ تا آنجا که به روسیه و غرب مربوط میشد به یک زلزله تبدیل شد.
کرملین اکنون خود را در حال جنگ با «کل غرب» معرفی میکند و در حمایت از اوکراین، غرب مشتاق است روسیه را تا آنجا که میتواند منزوی کند.
اگرچه این تنها محرک جدایی چشمگیر روسیه از اروپا و آمریکا نیست، اما جنگ بهشدت این گسست را تشدید کرده است.
دگرگونی داخلی روسیه در زمان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، مدتها قبل از تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین است و پیامدهای آن مدتها پس از پایان جنگ احساس خواهد شد.
غیرت پوتین برای جدا کردن روسیه از اروپا و آمریکا عمدتاً خارج از کنترل غرب است. گسست از غرب مترادف با حکومت او شده است، یعنی به بخشی از جوهره سیاسی و ایدئولوژیک آن تبدیلشده است.
نیروهایی که این گسست را ایجاد میکنند برای هر کسی بهعنوان جانشین پوتین چالشی بسیار دشوار خواهد بود، البته با این فرض که رهبری که صراحتاً ضدغربی نیست همچنان میتواند در روسیه به قدرت برسد.
برای چندین دهه، درگیری بین روسیه و غرب ممکن است جنبه ریشهدار نظم بینالمللی باشد.
باگذشت نزدیک به شانزده ماه از جنگ، قشر عامه روسها کینه شدید و بهاحتمالزیاد پایداری نسبت به غرب دارند.
در دهههای بعدی اتحاد جماهیر شوروی، دولت تا حد زیادی نتوانست شهروندان شوروی را نسبت به غرب متخاصم متقاعد کند و در دهه ۱۹۸۰، موانع بین اتحاد جماهیر شوروی و غرب در حال ضعیف شدن بود؛ اما از ماه فوریه ۲۰۲۲، مؤسسات روسی (علمی، آموزشی، فرهنگی، ورزشی) گزینه شراکت با همتایان غربی را از دست دادند.
تماس از هر دو طرف قطعشده است. کرملین میخواهد غرب را دورنگه دارد و غرب یک بسته تحریمی ایجاد کرده است که همکاری نهادی با روسیه پوتین را غیرممکن میکند.
حتی شرکتها و مؤسسات غربی که تحت تأثیر تحریمها قرار نگرفتهاند، ترجیح دادهاند در این کشور حضور نداشته باشند.
در روسیه امروزی، دیگر هیچ نیروی متعادلکنندهای برای خصومت ضد غربی وجود ندارد.
حلقه ضعیف پروژه پوتین برای ریشهکن کردن روسیه از غرب نه اقتصادی است و نه نظامی. باوجود بسته تحریمهای فعلی، کرملین راههایی برای ادامه جنگ پیدا خواهد کرد.
هرچه روسیه بیشتر در ساختارهای اقتصادی غیرغربی قرار گیرد، ارتش این کشور توانایی بیشتری برای ادامه کار خواهد داشت.
جدایی روسیه و غرب هالهای از ماندگاری پیداکرده است. برای اینکه غرب در روابط خود با روسیه تجدیدنظر کند.
روسیه باید به جنگ پایان دهد، در محاکمه جنایات جنگی روسها شرکت کند، پوتین را به لاهه تحویل دهد و غرامت جنگی را به اوکراین بپردازد.
این نیز بسیار بعید است. مهم نیست که جنگ چقدر طول بکشد و صرفنظر از اینکه چگونه به پایان میرسد، تقریباً بهطورقطع یک واقعیت جدید حیاتی در روابط بینالمللی قرن بیست و یکم باقی خواهد ماند. روسیه از غرب و غرب در روسیه غایب خواهد بود.