دکتر سیدمحمدحسین چاوشیان، دبیر مجمع ملی خانواده گفت: بحث نقش خانواده در توسعه فرهنگی کشور، اهمیت و نقش و جایگاه خانواده در همه عرصههای اجتماعی و فرهنگی و حتی در حوزه پیشرفت و توسعه غیرقابل انکار است. ما هر قدر بتوانیم در حوزه خانواده سرمایهگذاری کنیم و فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی خودمان را تقویت کنیم، آن فرهنگی که از گذشته در نهاد خانواده جاری بوده است، آن قداست خانواده که همیشه از دیرباز بوده ولی متأسفانه کمرنگ شده است. سالهاست که بهواسطه رسانههایی که در اطراف ظهور و بروز پیدا کردهاند شاهد این هستیم که کمکم خانواده قداست خودش را از دست میدهد.
دکتر سیدمحمدحسین چاوشیان در پاسخ به اینکه برای ایجاد انگیزه بیشتر در بین نوجوانان و جوانان چه کاری باید انجام داد به خبرنگار پایگاه خبری پایروس گفت:
ما نیاز به این داریم که الگوسازی را در جامعه بهصورت یک شاخص و یک روش نظاممندی نهادینه کنیم. یعنی بتوانیم یک سری الگوهای موفقی را که در حوزههای مختلفی هستند و با اقتضای ایرانی اسلامی و بافت فرهنگی ما سازگار هستند را بهعنوان الگوهای موفق حالا چه الگوهای پسرانه و چه الگوهای دخترانه مطرح کنیم. این الگوسازی هم از طریق رسانهها صورت میگیرد. رسانه ملی نقش مهمی را دارد که بتواند الگوها را معرفی کند. سالانه بسیاری از این پدیدهها و استعدادهای موفقی که داریم در برخی از برنامهها شناسایی میشوند اما بهصورت عمومی و گسترده به همه مردم معرفی نمیشوند. جوان و نوجوان امروزی اگر بتواند مرجعیّت خودش را از این الگوها بگیرد، قطعاً میتوانیم مدلهای بیشتری را در سطح جامعه اعم از سطحهای اجتماعی، فرهنگی، علمی، ورزشی، هنری و… تکثیر کنیم.
ما هنوز نتوانستیم با توجه به بافت بومی و فرهنگی و مذهبی خودمان برای این الگوسازی یک مدل مناسبی را نهادینه کنیم. اگر گروهها یا شبکهها یا سایتها بتوانند این کار را انجام دهند، مثلاً جشنوارههایی در عرصۀ استانی، شهرستانی و ملی برگزار شود که از الگوهای موفق تقدیر شود، بسیار عالی خواهد بود.
به نظرم باید مسابقات و جشنوارههایی برگزار شود و این الگوها معرفی شوند و در کنار آن بتوانیم مستندهای پورترۀ خوبی را بسازیم و شخصیت اینها را در قالب یک مستند در راستای الگودهی به جوانان و نوجوانان ارائه دهیم و بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
بازوی اصلی این کار رسانهها هستند. رسانه به معنای عام هم شبکههای اجتماعی، رسانههای صوتی و تصویری، رسانههای اجتماعی و رسانه ملی که رسالت عظیمی را دارد، اما تا به امروز در بخش الگودهی مناسب نوجوانان و جوانان موفق نبودند.
وی در پاسخ این پرسش که کدامیک از بخش فرهنگی و آموزشی کشور نیاز به توجه و تقویت بیشتری دارد؟ افزود:
در حوزه بحث فرهنگی و آموزشی که باید مورد توجه قرار بگیرد، قطعاً اولین دستگاهی که به ذهن ما میآید و متولی این امر است، بحث آموزش و پرورش و بهویژه بخش پرورشی مهم میباشد. به هر حال آموزش یک سری اقتضائاتی دارد ولی بحث پرورشی بسیار حائز اهمیت است که نوجوانان و دانشآموزان ما بتوانند الگوگیری کنند. اگر بتوانیم در همان سنین پایین الگوهای فرهنگی آموزشی را در آموزش و پرورش به خوبی ارائه دهیم و از مدلهای روز و مدلهای کارآمد استفاده کنیم، میتوانیم بگوییم در حوزه آموزشی و فرهنگی موفق بودیم. خیلی از کشورهای دنیا امروزه سرمایهگذاری عظیمی را در حوزه نوجوانی و دانشآموزی در بحث آموزش و پرورش دارند و نتیجه آن را میبینند. یعنی ما هر قدر در نظام تربیت رسمی که همان نظام تحصیلی و آموزشی مدارس و دانشگاهها سرمایهگذاری کنیم، میتوانیم در آینده بهره خوبی از آن ببریم. امروزه خیلی از چالشهایی که با آن مواجه هستیم میبینیم که ریشه در همین نظام آموزش و پرورش ما دارد. متأسفانه معایب و کاستیهایی که در این نظام بوده است باعث شده که ما بعضاً با یک ناکارآمدی در حوزه فرهنگی و آموزشی مواجه باشیم. اگر بخشها یا افرادی هم موفق بودند بر اساس آن رویکرد فردگرایی خودشان بوده است. یعنی خودشان مسیرشان را پیدا کردهاند وگرنه ما بهصورت سیستمی، ماشینی و نظاممند موفق عمل نکردیم. الان در بحث آسیبهای اجتماعی هم که داریم میبینیم خیلی از اینها مرجعیّت آن و رفرنس آن بازگشت به همین نظام آموزش و پرورش دارد.
لذا در حوزه آموزش و پرورش یک اهتمام جدی لازم است. باید یک جهاد علمی-فرهنگی-تربیتی صورت بگیرد. اگر بتوانیم در این زمینه موفق باشیم هم معلمان آموزش و پرورش و معلمان تربیتی و پرورشی ما نقش بهسزایی دارند و هم کادر مدیران میانی و ارشد در آموزش و پرورش که بتوانند این جهاد علمی-تربیتی و فرهنگی را انشاءالله رقم بزنند. مادامی که ما نتوانیم در این حوزه خوب و موفق عمل کنیم نباید انتظار داشته باشیم که یک جامعه پویا و عاری از آسیبهای اجتماعی را داشته باشیم.
وی در جواب این سؤال که آیا آنگونه که باید و شاید به اقتصاد فرهنگی کشور توجه میشود؟ تصریح کرد:
نه متأسفانه ما موفق نبودیم و نتوانستیم از اقتصاد فرهنگی بهره بگیریم. اگر ما کشورهای دیگر را مدنظر قرار دهیم میبینیم که خیلی خوب از فرهنگ و سنتها و آداب و رسوم خودشان و از هنر و فرهنگشان بهصورت بهینه استفاده میکنند و یک اقتصاد فرهنگی را بهصورت شایسته و بایسته مدنظر قرار دادهاند و ثمرات آن را هم در سطح جامعه میبینیم. کشورهای مختلف مثل برخی از کشورهای شرق آسیا یا کشورهای همسایه خودمان یا برخی از کشورهای اروپایی که واقعاً از فرهنگی که دارند بهنحو ویژه در حوزه بحث سرمایهگذاری و حتی گردشگری و توریسم، بحث محصولات و صنایع فرهنگی، صنایعی که تولید میکنند. همین صنعت بازی را ببینید که دنیا دست چه کسی است؟ چقدر از این فرهنگ و این آداب و رسوم و سنتی که داشتند (چه در گذشته و چه در حال) بهصورت بهینه بهره میگیرند و بهعنوان یک صنعت آن را دنبال میکنند.
قاعدتاً اقتصاد فرهنگی میتواند کمکزا برای رشد و بالندگی یک جامعه باشد. ما در بحث همین نوشتافزار نتوانستیم موفق باشیم. ما چقدر توانستیم در بحث معرفی الگوهای فرهنگی موفق باشیم؟ ما در بحث معنوی حوزه گردشگری سالم یا خیلی از حوزهها وقتی نگاه میکنیم میبینیم که نتوانستیم از این صنعت فرهنگی بهره بگیریم. یعنی با وجود همۀ پتانسیل و ظرفیتهایی که در این عرصه وجود دارد نتوانستیم از اقتصاد فرهنگی بهره بگیریم.
چاوشیان در خصوص نقش خانوادهها در توسعه فرهنگی کشور، به خبرنگار پایگاه خبری پایروس گفت: بحث نقش خانواده در توسعه فرهنگی کشور، اهمیت و نقش و جایگاه خانواده در همه عرصههای اجتماعی و فرهنگی و حتی در حوزه پیشرفت و توسعه غیرقابل انکار است. ما هر قدر بتوانیم در حوزه خانواده سرمایهگذاری کنیم و فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی خودمان را تقویت کنیم، آن فرهنگی که از گذشته در نهاد خانواده جاری بوده است، آن قداست خانواده که همیشه از دیرباز بوده ولی متأسفانه کمرنگ شده است. سالهاست که بهواسطه رسانههایی که در اطراف ظهور و بروز پیدا کردهاند شاهد این هستیم که کمکم خانواده قداست خودش را از دست میدهد. البته که جامعه ما یک جامعه خانوادهدوست است. جامعهای داریم که نمیتوانیم بگوییم آیا شما حس مثبت به خانواده ندارید. همه زوجین حتی آنهایی که طلاق میگیرند هم نسبت به خانواده یک حس مثبت و حس خانوادهدوستی در وجود آنها هست. نسبت به فرزندان هم همینطور هست. حتی در ردههای مدیریتی و مسئولین هم این بحث خانوادهدوستی مطرح است اما حقیقاً خانوادهمحور نیست. مشکلی که وجود دارد این است که ما با جامعه خانوادهمحور خیلی فاصله داریم. در حالی که در سیاستهای کلی خانواده ابلاغیه رهبری هم اشاره به این شده است که: ما نیازمند به جامعه خانوادهمحور هستیم و باید خانواده محور همۀ نهادها قرار بگیرد. حتی خانواده میتواند محور توسعه فرهنگی هم باشد. اگر ما ابزارهای لازم و الزامات راهبردی برای رسیدن به جامعه خانوادهمحور مهیا کنیم قطعاً در حوزه توسعه فرهنگی کشور هم میتوانیم ادعای موفقیت داشته باشیم.
در بحث حکمرانی حوزه خانواده مشکلات عدیدهای وجود دارد و تا زمانی که متولی امر در حوزه خانواده مشخص نشود یعنی یک نهادی باشد که کاملاً مسئولیت حوزه خانواده را بهعهده گیرد، الان یک متولی واحد وجود ندارد، نمیتوانیم ادعا کنیم که در توسعه فرهنگی کشور هم توانستیم آن جایگاه واقعی که خانواده دارد را ترسیم و نهادینه کنیم.
ما هر قدر در حوزه خانواده بتوانیم سرمایهگذاری کنیم در کاهش آسیبهای اجتماعی موفقتر خواهیم بود. در حال حاضر بسیاری از آسیبهای اجتماعی را که مرور میکنیم میبینیم که ریشه در نهاد مقدّس خانواده دارد. در جاهایی که (زیستبومها، محلات، شهرها و مناطق) آسیبهای اجتماعی کمتری دارند آنجا جایگاه خانواده جایگاه محکمتری دارد و هر کجا (منطقه، زیستبوم) که جایگاه خانواده متزلزل میشود آنجا آسیبهای اجتماعی شیوع پیدا میکند.
در بحث فرهنگ و در حوزه اقتصاد هم همینطور است. در حوزه اجتماعی و سایر حوزهها و ساحتهای دیگر هم ارتباط بین خانواده و نهادهای مختلف و این نسبتی که خانواده میتواند با این معضلات داشته باشد یا با رشد و توسعه و پیشرفت داشته باشد را میتوانیم ببینیم. باید نسبت نهاد خانواده با سایر دستگاهها مشخص شود. یعنی بحث خانوادهمحوری باید در همه ادارات و نهادها و سازمانها جای گیرد تا بتوانیم بگوییم جامعهای خانوادهمحور داریم که میتواند در حوزههای مختلف و و رشد و توسعه و پیشرفت کشور کمک کند و در یک جامعه تأثیرگذار باشد.