امروز ۶ آذر ۱۴۰۳
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شکست ناتو یعنی پیروزی برای اروپا

تاریخ‌شناس فرانسوی پیش‌بینی کرد شکست آمریکا و اوکراین راه را برای نزدیک‌شدن آلمان به روسیه هموار می‌کند.

به گزارش پایروس به نقل از ایسنا، «امانوئل تود» تاریخ‌شناس، نویسنده و مردم‌شناس فرانسوی که در سال ۱۹۷۶ کتابی با عنوان «سقوط آخر» را منتشر کرد و رسانه‌ها می‌گویند تنها فردی است که فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی را پیش‌بینی کرده بود، گفته آمریکایی‌ها در اوکراین به‌ دام‌ افتاده‌اند و از سال ۲۰۰۵ و با مشارکت اروپایی‌ها در سال ۲۰۱۴، شرایط را برای قدرت‌گرفتن ناسیونالیسم اوکراینی ایجاد کردند.

تود در مصاحبه‌ روزنامه فرانسوی ژی.دی.دی اضافه کرد: «به نظر می‌رسید که این اتفاقات نشانه‌های کافی برای شکست نظامی روسیه باشد اما واقعیت این است که آمریکا امکانات مادی برای دامن‌زدن به این جنگ را نداشت چراکه جهانی‌شدن ظرفیت تولید صنعتی آمریکا را از بین برد. آمریکایی‌ها هم اکنون در شرایطی قرار گرفته‌اند که نمی‌توانند به تعهدات خود برای تامین تسلیحات به اوکراین عمل کنند».

او در ادامه می‌گوید «در ورای این ناتوانی در تولید سلاح، یک فروپاشی آموزشی و فرهنگی وجود دارد، یک ناتوانی در تولید مهندسان، تکنسین‌ها و کارگران ماهر کافی. به همین دلیل است که آمریکایی‌ها اکنون می‌خواهند موشک‌های پاتریوت را در آلمان بسازند، جایی که هنوز مهندسان و کارگران آنجا هستند».

اروپا خود را درگیر جنگی برخلاف منافع خود و ویرانگر می‌بیند

تاریخ‌شناس فرانسوی همچنین علت شکست ناتو را «فروپاشی اخلاق و ظرفیت اقدام جمعی ناشی از پروتستانتیسم انگلیسی-آمریکایی» می‌داند.

نویسنده فرانسوی با بیان اینکه «اروپا خود را درگیر جنگی برخلاف منافع خود و ویرانگر می‌بیند»، می‌گوید: «این در حالی‌ است که حداقل ۳۰ سال است که مروجین اتحادیه اروپا، آن را به صورت پرزرق و برقی به ما می‌فروشند که به لطف یورو، به قدرتی خودمختار در برابر غول‌هایی همچون چین و ایالات متحده تبدیل می‌شود».

او معتقد است «زمانی که کمونیسم فروپاشید، اروپا بهتر از ایالات متحده عمل می‌کرد. سپس، معاهده ماستریخت را امضا کرد، یک ارز واحد را ایجاد کرد که کار نکرد و باعث نابودی صنعتش شد، به جز در آلمان».

تود توضیح داد: «این سیستم به سمت شرق گسترش یافت. با جنگ، اتحادیه اروپا در پشت ناتو ناپدید و بیشتر از همیشه مطیع ایالات متحده شد. محور برلین-پاریس توسط محور لندن-ورشو-کی‌یف که از واشنگتن مدیریت می‌شود، جایگزین شده است و توسط کشورهای اسکاندیناوی و بالتیک که به ماهواره‌های مستقیم کاخ سفید یا پنتاگون تبدیل شده‌اند، تقویت شده است. این متناقض است، اما من تأیید می‌کنم که شکست ناتو یک پیروزی برای اروپا خواهد بود که در این صورت فرصتی برای وجود پیدا خواهد کرد».

حمایت غرب از اوکراین از نظر اخلاقی مشکوک است

او حمایت غرب از اوکراین را «از نظر اخلاقی مشکوک» توصیف کرد و با ذکر سه نکته درباره این موضوع گفت: «در بُعد نخست، افراد زیادی وجود دارند که می‌توان آن‌ها را از نظر قومی اوکراینی تعریف کرد و روس‌زبان هستند، این در مورد کریمه یا دونباس صدق نمی‌کند. در این سرزمین‌ها مردم فکر می‌کنند روس هستند. تمایل اوکراینی‌ها برای تسخیر مجدد که توسط غرب حمایت می‌شود، از نظر اخلاقی مشکوک است زیرا هدف آن قراردادن جمعیت روسیه تحت نظارت خارجی است. البته مرزها به هم خورد، اما این مرزها از شوروی به ارث رسیده بود. تقدس بخشیدن غربی‌ها به مرزهای داخلی اتحاد جماهیر شوروی که توسط کمونیسم ایجاد شده بود، اساساً عجیب و مضحک است».

تاریخ‌شناس فرانسوی در ادامه گفت: «بُعد دوم شک در اخلاق ما (غرب) این است که ما جنگی را به صورت نیابتی به راه انداخته‌ایم. ما اسلحه را به مقدار ناکافی عرضه می‌کنیم و سربازان اوکراینی را به سمت مرگ می‌فرستیم. من می‌ترسم که تعداد قربانیان ارتش اوکراین در نهایت بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که هر کسی تصور می‌کند. روشی که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها خواستار ضدحمله مرگبار تابستان از کی‌یف شدند، به‌عنوان لکه‌ای اخلاقی برای غرب باقی خواهد ماند. همچنین برای ما بی‌کفایتی سربازان پنتاگون را که بر این طرح‌ها نظارت داشتند، فاش کرد. این یک باور تراژدی-کمیک بود که ارتش روسیه همانند ارتش عراق است که می‌توان با آن جنگید».

تود اضافه کرد: «سومین عنصر تردید در مورد اخلاقیات ما ناشی از ادعای اردوگاه غرب برای نمایندگی دموکراسی است. اما ما اکنون به‌جای لیبرال دموکراسی، الیگارشی لیبرال هستیم. در دنیای ما آزادی بیان وجود دارد که عالی است و من از آن استفاده می‌کنم اما این دنیایی است که حتی به گفته ترسناک‌ترین دانشمندان علوم سیاسی، جمعیت عادی دیگر توسط هیچ بخشی از نخبگان نمایندگی نمی‌شوند و دیگر نمی‌توانند صدای خود را در سیستم سیاسی به گوش دیگران برسانند. اگر نمایندگان از نمایندگی کل جمعیت امتناع کنند، ما دیگر در یک دموکراسی نیستیم».

تلاش‌های آمریکا برای جدا کردن آلمان از روسیه شکست می‌خورد

این تاریخ‌شناس و مردم‌شناس معتقد است هسته سخت غرب شامل انگلستان، ایالات متحده و فرانسه است و آلمان در این گروه قرار نمی‌گیرد و بیشتر با روسیه نزدیک است.

تود می‌گوید: «آلمان لوتری (لوتریانیسم یکی از بزرگ‌ترین شاخه‌های پروتستانتیسم است که از الهیات مارتین لوتر پیروی می‌کند) در قلب توسعه غرب قرار داشت، اما به‌هیچ‌وجه به توسعه لیبرالیسم کمک نکرد. آلمان مانند روسیه در خلق‌وخو مستبد است. من متقاعد شده‌ام که تلاش‌های ایالات متحده برای جدا کردن آلمان از روسیه – یکی از وسواس‌های استراتژیک این کشور از سال ۲۰۰۴ – در نهایت شکست خواهد خورد».

او درباره پیوندهای روسیه و آلمان می‌گوید: «در نقشه اروپا ۲ قدرت بزرگ برجسته هستند؛ آلمان و روسیه. تخصص‌های اقتصادی آن‌ها را به‌عنوان مکمل تعیین می‌کند. این را نورد استریم ۱ یا ۲ نشان می‌دهند. دیر یا زود آن‌ها با هم همکاری خواهند کرد. شکست آمریکا و اوکراین راه را برای نزدیکی آن‌ها هموار خواهد کرد. ایالات متحده نمی‌تواند به طور نامحدودی نیروی گرانشی را که به طور متقابل آلمان و روسیه را جذب می‌کند، متوقف کند».

تود در پایان گفت: «یا ایالات متحده از کشورهایی که مدیریت و استثمار می‌کند (مثلاً اروپا) خارج می‌شود و ما با تعجب متوجه می‌شویم که خورشید در دنیایی آرام طلوع می‌کند یا پوچ‌گرایی آمریکایی ما را به ماجراجویی‌های خشونت‌آمیز و خطرناکی سوق می‌دهد».

جدیدترین اخبار

دانش و پژوهش

اخبار اقتصادی