به گزارش پایروس به نقل از صدا و سیما، محمد بازرگان، کارشناس اقتصاد کشاورزی در گفتگویی اختصاصی به مسائل کشاورزی و عملکرد سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی پرداخت و گفت: به دلیل نبود دادهها و اطلاعات درست و شفاف در بخش کشاورزی کشور، نمیشود سندی را برای آینده کشاورزی کشور تنظیم کرد و بگویم این سند تحول امنیت غذایی است.
وی افزود: مثلا کشاورز به عنوان یک مولفه و شاخصترین مولفهی اقتصاد کشاورزی، وقتی این کشاورز معیشت، اقتصاد و جایگاه اجتماعی اش دیده نمیشود، این را چگونه در سند تحول امنیت غذایی دیده اید به عنوان نیروی انسانی که مهمترین مولفه است، نقش و جایگاه او در این سند چیست؟ آیا سند امنیت غذایی مبتنی بر منابعی هست که امروز دچار مشکل است؟ منابع آبی و خاکی مان در وضع بسیار بغرنج و بحرانی است، ولی این سند این را نمیگویید، این سند آمده یکسری اطلاعات استانی را تجمیع کرده و تبدیل به سندی کرده که ما در محصولات استراتژیک از این نقطه به این نقطه خواهیم رسید و این نزدیک به خودکفایی است.
بازرگان اضافه کرد: در طول چند دهه گذشته همین بوده برنامهها، بخشنامهها و طرحها مثل طرح الگوی کشت و طرح آمایش سرزمین و خیلی طرحهای دیگر همه به دنبال این بوده که به یک تثبیتی در این بخش برسیم و نرسیده است، چون دیتا و داده درستی نیست و اگر دادهای هم باشد این اطلاعات به خاطر اینکه کشاورزی کشور ۸۵ درصدش خرده مالکی است، نمیشود تصمیم گیری و برنامه ریزی درستی برای آن کرد.
این کارشناس اقتصاد کشاورزی ادامه داد: متاسفانه نیروی دولتی در وزارت جهاد کشاورزی که سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج است ارتباطش را با دانشگاه قطع کرده، درست است که بیش از ۲۰۰۰ عضو هئیت علمی و استاد دانشگاه در این سازمان مشغول هستند، ولی همه اینها شدند علمای بخش کشاورزی که دیگر نظر دانشگاه را قبول ندارد و این باعث شکاف بین بخش علمی دانشگاه با بخش متولی کشاورزی شده است.
وی تصریح کرد: این سازمان طرح هایش مسئله محور نیستند بلکه موضوع محور هستند، یعنی اینکه آن چیزی که در بخش کشاورزی کشور وجود دارد و باید به آن پرداخت مسایل ریز و درشتی هست که در هر اقلیمی متفاوت است، موضوع کشاورزی در خوزستان مسایل و مشکلات اش متفاوت است با کشاورزی در مازندران و به جای اینکه این سازمان بیاید مسئله محور بکند موضوعات را واقعیتر بکند و واقع بینانه به آن بپردازد، این را کنار گذاشته و طرحها را موضوع محور کرده است یعنی یک استادی که آنجا هست به عنوان مسئول سازمان میآید آنچه خود مدنظر دارد را به عنوان طرح معرفی کرده و به آن میپردازد، طرحهای اینچنینی در این سازمان در دست اقدام و اجرا است که عملا با واقعیت در کشاورزی و کف مزرعه بسیار متفاوت است.
وی گفت: مثلا نیاز نیست که برویم دامداریهای فوق صنعتی کشورهای اروپایی و امریکایی را ببنیم، دامداری در کشور نیاز هست و برای اینکه بتوانیم روستاها را حفظ کنیم و روستاییان را در روستا به عنوان نیروی مولد و سنگربان همین امنیت غذایی نگه داریم، باید ببنیم این دامدار با ۵ راس گاو چطور میتواند معیشت و اقتصادش را تامین بکند؟ آن اتفاقی که امروز در روستاها دارد میافتد اینکه کشاورزی که یک زمانی تولید کننده بود دارد تبدیل میشود به مصرف کننده صرف، دامداری که ۵ راس گاو دارد و هزینه نگهداری اینها در سال مثلا ۵۰ میلیون تومان میشود وقتی میبیند این ۵ دام، شیری که تولید میکنند به ۱۰ میلیون تومان در سال نمیرسد همان ۵ راس گاو را میفروشد و بعد از مدتی این نیروی مولد از چرخه خارج میشود به حاشیه شهرها میآید و خیلی مسایل دیگر که این ریشه اش در تصمیمات غلط کسانی است که دارند به کشاورزی و امنیت غذایی و امنیت کشور لطمه میزنند و این آسیب دارد در حوزه کشاورزی میافتد به دلیل عدم مدیریت، مهمترین بحران در حوزه کشاورزی کشور، بحران نبود مدیریت است.