به گزارش پایروس به نقل از اعتماد، حقیقت اقتصاد ایران را اگر واکاوی کنیم، شوربختانه جز فاجعه چیزی نمیبینیم. فاجعه و تراژدی در جایجای زندگی اقتصادی ایران از اندازه میگذرد و مدیران و ادارهکنندگان ایران این موقعیت دشوار را قبول ندارند یا میگویند این خرابی اقتصاد به دلیل استقلالخواهی است و تاوان مبارزه با آمریکا باید پذیرفته شود. آیا این استدلال درست است؟ در حالی که اقتصاددانان خارج از قدرت سیاسی حکومتی بارها و بارها نشان دادهاند برای اینکه اقتصاد ایران از مسیر انحرافی که با شتاب به سوی بدتر شدن شاخصها حرکت میکند باید از بودجه شروع کرد، اما کسی این را قبول نمیکند.
بودجه ایران مثل بودجه هر کشور دیگری سیاسیترین سند مالی است و هر گروه و قشر و شخصیت سیاسی از این نهاد بسیار اثرگذار انتظار منفعت بیشتر دارد، اما آنچه فراموش شده منافع ملی و خیر بزرگ است. کسری بودجه ایران در همه دهههای تازهسپریشده با نگاه سیاسی نوشته شده و پیامدهای فاجعهبار این رفتار اکنون به جایی رسیده است که دیگر توانایی و تابآوری اقتصاد را به ناامنترین نقطه رسانده است. این پدیده زیانبار موجب شده است صدها میلیارد دلار صادرات نفت خام در نیمسده گذشته در جاهای کمبازده هزینه شوند و به عبارتی هدر روند. شوربختانه هیچ نهادی خود را مسوول نمیداند بپرسد و واکاوی کند که چرا سند بیست سال منتهی به ۱۴۰۴ به جایی نرسید و چرا اگر قرار بود اجرا نشود تدوین شد؟ هیچ نهادی نیست بپرسد با این دست فرمان اقتصاد ایران به کجا خواهد رسید؟ چه کردیم با ایران؟