به گزارش پایروس جهش های قیمتی و تورم امان مرد را بریده. اما فرصت مناسبی برای مفتخوارگی با هزینه بسیار کم فراهم کرده است. شاید کمتر از همه ی اقتصادهای جهان.
هزینه فرصت مفتخوارگی با تورم دو رقمی و نزدیک به ۴۰ درصد، بسیار پایین است و شما کافیست کالاهایی را که بیشترین جهش قیمتی را دارند ، خریداری کنید. بدون هیچ زحمتی هر کالایی که شما خریداری کنید به اندازه میانگین تورم ، رشد قیمت خواهد داشت. بدون حتی یک ریال ارزش افزوده.
حالا اگر کالایی که خریداری شده سرمایه ایی باشد و ارزش افزوده هم داشته باشد، شما هم از تورم و هم از تولید سود چند برابری می برید.
اما ارزش پول به میزان تورم کاهش خواهد یافت.
حتی اگر نرخ سود بدون ریسک سپرده های بانکی بسیار بالا هم باشد. مثلاً ۲۳ درصد. تا رقم نرخ تورم، سود موثر شما و یا بازدهی سپرده گذار، منفی ۱۷ درصد در سال خواهد شد.
شکاف بین کاهش ارزش اقساط و پول با افزایش تورم می شود سود وام گیرنده.
تصور کنید مسکن سالی ۱۰۰ درصد رشد قیمت داشته باشد. در عین حال تورم ۵۰ درصد باشد.
بانکها در بهترین حالت به سپرده های مردم ۲۳ درصد سود می دهند و از انتفاع بیش از صددرصدی تورم مسکن بهره می برند. اگر این واحدها تجاری یا مسکونی باشد و اجاره داده شود سود بانکها باز هم افزایش خواهد یافت.
این جذابیت کاذب و سودهای سمی مانع پرداخت تسهیلات به طرح هایی چون مسکن ملی می شود.
_چرا باید بانک سود صددرصدی سرمایه گذاری در بخش مسکن را رها کند و به مردم وام بدهد با نرخ ۱۸ درصد!؟
بانکهایی هم که از اعتقادات دینی مردم نهایت سو استفاده را می کنند و سپرده های مردم را بصورت قرض الحسنه دریافت می کنند و بنگاه داری می کنند، در بهتری حالت ممکن قرار می گیرند.
حال اگر این بنگاه داری در محصولات صادرات محور باشد که رانت بی نظیری شکل می گیرد و بانکها با خرید تجهیزات و کارخانجات از سود تورم سالانه به انضمام سود تولید و رانت نرخ ارز بهره مند می شوند. محصولات صادراتی به ریال تولید و به دلار فروخته می شوند.
_بانک چرا نباید در این آشفته بازار و آشوب کلان سهم ببرد!؟
_چرا نباید از سو مدیریت شدید در اقتصاد کلان سود ببرد!؟
_کدام نیرو می تواند بانک را مجاب کند وام ۱۸ درصدی بدهد!؟ این غیر ممکن است.
اگر اسلحه روی شقیقه مدیران عامل بانکها، بخصوص بانکهای خصوصی قرار دهیم، هرگز حاضر نیستند سپرده های مردم را با سود ۲۳ درصد به مردم وام دهند.
در این سیستم وام دادن و سپرده گذاری عین حماقت است.
سیستم بشدت معیوب است و رفتار درست اقتصادی صرفه ندارد و فاقد هرگونه منطق عقلانی است.
دوستی می گفت:«در جایی که همه چیز غلط است، درست بودن هم غلط است» ما در این سیستم به درست های غلط و غلط های درست رسیده ایم
دستکاری عمدی نرخ ارز، که بانکها شدیداً حامی آن هستند، یک بحران اقتصادی بزرگ است.
✍️مجید گودرزی