پایگاه خبری پایروس ،جالب است که دیدم در مسجد ؛ تا گفتند : السلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته ، مردم بلند شدند و رفتند. گویی که باری از دوششان برداشته باشند و چونان زندانی آزاد شده از زندان فرار را بر قرار ترجیح دادند.واقعا آیا بهتر از مسجد جایی هست؟
جالب است که دیدم در مدرسه نیز ؛ تا زنگ آخر را میزنند، دانش آموزان به سمت در خروج میدوند .تو گویی که باری از دوششان برداشته باشند و چونان زندانی آزاد شده از زندان فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. واقعا آیا بهتر از مدرسه جایی هست ؟
قطعا پاسخ هر دو مورد، “” خیر “” است. اما چرا اینگونه است ؟
چون مسجد، مسجد نیست. چون عبادت، عبادت نیست. چون مدرسه، مدرسه نیست. چون درس، درس نیست.
به مناسبت شروع سال تحصیلی نکته‌ای دارم:
آیا مدرسه مرده است ؟
آیا مدرسه زنده هم داریم ؟
بنده بعد از حدود ۲۵ سال تدریس در دانشگاه ها و سازمانها و ادارات، و بر اساس یافته‌ها و بافته‌های خویش و تجربه زیسته ام معتقدم که فرق مدرسه مرده با مدرسه زنده به قرار زیر است:
۱ _ در مدرسه زنده ، بهترین معلمان و دبیران از لحاظ جسمی و روحی با بهترین امکانات و حقوق و مزایا مشغول کار هستند چون قرار است “” انسان “” تربیت کنند . در مدرسه مرده ، معلم و دبیر از نظر جسمی ، هزار درد بی درمان دارند که فرصت نمیکنند به آنها بپردازند و از نظر روحی نیز خسته و ملول و بی انگیزه و از نظر مالی هم که نگو و نپرس .
۲_ در مدرسه زنده ، دانش آموز ، انسان است و با کرامت و محترم . ولی در مدرسه مرده ، دانش آموز ، برده ای است گوش به فرمان و زندانی و نباید حرف اضافی بزند .
۳ _ در مدرسه زنده ، والدین دانش آموز ، فرهیخته و مسئولیت پذیر هستند ولی در مدرسه مرده ، والدین ، بچه را به مدرسه سپرده و انتظار دارند بعداز مدرسه پروفسور همه چی تمام تحویل بگیرند.
۴ _ در مدرسه زنده ، معلم و دبیر ، نقش پدر ومادر را دارند . دلسوز و مشاوری امین هستند. حلال مشکلات و رفیق شفیق دانش آموز میباشند. ولی در مدرسه مرده ، معلم و دبیر ، جلادی است انتقامجو ، طلبکار ، بهانه گیر و کسی که در ظاهر میخواهد دانش آموز را آدم کند؟!؟ و به دانش آموز میگوید : آهای ،نفهم،با داد وبی احترامی و….
۵ _ در مدرسه زنده ، محیط مدرسه شاداب و پر از رنگهای قشنگ و شوق انگیز است و کلاسها و سرویسها و امکانات مناسب تفریحی و بهداشتی و… وجود دارد . ولی در مدرسه مرده ، یک روز آب گرم قطع است؛ یک روز شوفاژها و کولرها خراب است و یک روز چاه توالت ها پرشده و شیر آبخوریها خراب است و در و دیوار سیاه و کثیف و همه چیز آشفته و بی روح.
۶ _ در مدرسه زنده ، به دانش آموزان ، مدیتیشن ، یوگا ، خودیابی و خودشناسی ، تربیت جنسی ، کسب و کار و بیزینس ، روابط عمومی و ارتباطات موثر و … آموزش داده میشود ولی در مدرسه مرده ، والدین به دانش آموز میگویند : هرکسی تو مدرسه بهت زور گفت بزن توی گوشش . و دانش آموز ، هیجانی و عصبی مزاج ، گردن کلفت ، پرخاشگر ، بی انگیزه و بی حال بار میاید .
۷ _ در مدرسه زنده ، قوانین و مقررات در جهت تسهیل علم آموزی و کسب معرفت و رشد و توسعه همه جانبه هستند ولی در مدرسه مرده ، مدیران مدارس ، انسانهای بسیار محدود و ضعیفی هستند که حتی آب هم میخواهند بخورند باید از منطقه اجازه بگیرند .
۸ _ در مدرسه زنده ، محور و ملاک همه کارها رضایت و خوشنودی خدا و توجه به معنویات و ایمان و بندگی خداست ولی در مدرسه مرده ، همه چیز پول است و پول و پول .
خلاصه ، مدرسه زنده ، رشد و توسعه پایدار را رقم می‌زند و مدرسه مرده ؛ عقب ماندگی و درجا زدن و…
و صدالبته :
مدرسه زنده ، مدرسه ای است که در آن ، قوه مجریه ، خادم باشد ، قوه مقننه ، عاقل باشد و قوه قضاییه ، عادل باشد
و مردم نیز “” دانا “” باشند .
انتهای مطلب باز است تاخودتان با تفکر و تدبیر و تعقل ، منصفانه و بدون تعصب قضاوت کنید و ببینید که چه باید کرد و هر کدام چه وظیفه ای داریم ؟!؟! همین.
✍حسن خسروی
