فردین آقابزرگی در مورد حال و هوای این روزهای بازار بورس به خبرنگار پایگاه خبری پایروس گفت: «برای اظهارنظر در این خصوص طبیعتاً هر چیزی به جایگاه خودش بهطور مطلق قابل ارزیابی نیست مگر در شرایطی که بتوانیم مقایسه کنیم. مثلاً وقتی ما بورس را با سایر بازارها در شرایط حال حاضر در کشور خودمان مقایسه میکنیم، میگوییم: بازار خودرو، بازار ارز، بازار مسکن در شرایطی قرار دارند که تقریباً نسبت ارزش ذاتی، ارزش روز معاملاتی آنها به نسبت ارزش ذاتی چه جایگاهی دارد؟ آیا overvalue یا undervalue است؟ یعنی آیا در آستانۀ حباب قرار دارد یا بیش از اندازۀ ارزش ذاتی، در حال معامله است؟ مثلاً مسکن تقریباً گران است، قیمت خودرو بالاست، بازار ارز و طلا بازاری است که تقریباً کنترل و مدیریت میشود اما بازار سرمایه با توجه به نزولهای پیاپی که از سال ۹۹ در شش ماه دوم داشت، در حال حاضر به سطحی رسیده است که نسبت سودآوری یا نسبت ارزش بازار به اندازۀ مقبول و کارشناسی میباشد و جایگاهی پیدا کرده که میتوانیم بگوییم به معنای واقعی سطح، سطح ارزندهای به نسبت سایر بازارها است.
هرچند در این فرصت بازه دو-سه ساله بهدلایل متعدد از جمله؛ اتخاذ سیاستهایی که ناخواسته یا خواسته ضد بازار سرمایه بوده است، انتشار بیرویۀ اوراق، تصمیمات مختلف در حوزۀ قیمتگذاری دستوری و تعیین افزایش قابل توجه قیمت تمام شده شرکتها بهدلیل افزایش نرخ خوراک گاز، تعیین نرخ فروش محصولات بهصورت دستوری که حاشیه سود شرکتها را کاهش داده است و… تحت تأثیر بوده اما با همۀ احوالات در سطح ارزندهای قرار دارد.»
آقابزرگی به وضعیت بازار در مرداد ماه و اوایل شهریور اشاره کرد و ادامه داد: « حال اگر بخواهیم بگوییم که چرا بازار سرمایه و بورس ما بهعنوان مثال در سال ۱۴۰۲ که تا نیمۀ اردیبهشت ۳۰ درصد بازدهی شاخص کل و ۴۹ درصد بازدهی شاخص هموزن را تجربه کرد اما متأسفانه حال حاضر در پایان مرداد ماه به مدار صفر درصد بازدهی رسید و روز اول و دوم شهریور ماه به مدار منفی رسید، یعنی اول شهریور ماه منفی ۰۱/۱ درصد بازدهی شاخص کل محاسبه شد و چرا ما به اسفند ۱۴۰۱ رفتیم؟!
باید گفت که دلیل خاص و مشخص شکلگیری چنین فضایی در درجۀ اول، نوع حکمرانی در بازار سرمایه است که بهصورت مطلق، یکجانبه و یکسویه از سوی دولت تصمیماتی اتخاذ میشود که بعضاً مصالح و منافع سایر سهامداران در نظر گرفته نمیشود.
موضوع دوم و قابل اهمیت دوم؛ انتشار اوراق از ابتدای مرداد ماه به میزان ۶۵ همت، در دستور کار دولت قرار گرفته است. طبیعتاً آن منابع مالی که توسط نهادهای سرمایهگذاری، مؤسسات، بانکها و کلیۀ شرکتهایی که مستقیم و غیرمستقیم زیر نظر دولت هستند، منابع نقدینگی آنها در خرید دستوری اوراق متمرکز شده است.
گذشته از این، موضوع گمانههایی از اینکه بازار ارز در حال ثبات یا کاهش قیمت است… این سه عواملی است که بازار ما را تحتتأثیر قرار داده است… اما موضوع اول و نوع حکمرانی و زیرساختهای قانونی که به دولت این اجازه را میدهد که بهصورت یکجانبه و مطلق در دستور کار خودش داشته باشد که هرگونه منافعی و هرگونه مصالحی که به نفع دولت ایجاب کند، همان قوانین و مقررات را پیادهسازی کند. با این شرایط، بورس آنچنان رشد خاصی را تجربه نکرده است، نهتنها رشد را تجربه نکرده، از اردیبهشت ماه تا این لحظه ۳۰ درصد کاهش شاخص شاهد بودیم و اندازه بازار ما که در ابتدای اردیبهشت ماه حدوداً بالغ بر ۱۱۵۰۰ همت بوده است، در حال حاضر چیزی به مدار ۷۰۰۰ همت یعنی حدود ۴۲۰۰ همت در اندازه بازار ما کوچک شده است که این خیلی عدد بزرگی است. اگر بخواهیم به دلار مقایسه کنیم چیزی نزدیک ۶۵ میلیارد دلار (به نرخ ارز آزاد که حدوداً ۵۰۰۰۰ تومان حساب کردیم) ارزش بازار ما کاهش پیدا کرده است. لذا بورس بهطور مطلق و مشخص عیب و ایرادی ندارد و نحوۀ برخورد و وضع قوانین و مقررات، مقداری بیاعتمادی در بازار ایجاد کرده است و همین امر موجب عدم افزایش شاخص و خروج منابع نقدینگی و خروج پول حقیقی شده است.»
فردین آقابزرگی در پاسخ به این پرسش که آیا برای سرمایهگذاری در بورس پیشنهاد میکنید یا خیر، تصریح کرد: «بحث اظهار نظر، بندۀ نوعی یا کارشناسان دیگر در قالب پیشبینی نیست. روزمۀ بورس نهتنها در بازار سرمایۀ ایران تقریباً میتوانیم بگوییم در اغلب بازارهای مالی در دنیا این را نشان میدهد؛ در بازۀ زمانی ۱۰، ۱۵ و ۲۰ ساله بازار سرمایه و بورس بیشترین بازدهی با اختلاف زیاد نسبت به بازار مسکن و خودرو، ارز و طلا را دارد و چنانچه ما اگر بخواهیم که در یک بازه زمانی کوچکتر به این موضوع نگاه کنیم، ممکن است بعضیها آزردهخاطر شوند که در سال ۹۹ سهام خریدند و الان اُفت کرده ولی مطمئناً در یک بازۀ ۵ سال آینده صددرصد به استناد روند گذشته در بورس که همواره از حیث بازدهی پیشرو بوده است، مسلماً بهترین و پربازدهترین بازار بورس هست. اما این نکته را حتماً توجه داشته باشید که مختصات انتخاب پروتفوی هم بسیار شرط مهمی هست. یعنی همین طور و بدون برنامه، هر سهمی که کسی اسم آن را بشنود یا به او پیشنهاد کنند بدون پایه و اساس و به قول بازاریها به او «سیگنال» بدهند که فلان سهم را بخرد، مطمئناً ممکن است دچار آسیبهایی شود اما سهام بنیادی و با دید بلندمدت از محل پساندازهایی که در بازۀ کوتاهمدت قابلیت استفاده ندارد و استفادۀ ضروری ندارد، مطمئناً بازار بورس بازار مورد اطمینانی برای سرمایهگذاری است.»
آقابزرگی دلایل گوناگونی برای به وجود آمدن حباب قیمتها ذکر کرد و ادامه داد: «حباب قیمت، بهدلایل مختلف از جمله تمرکز نقدینگی و حرکت نقدینگی از یک بازار به بازار دیگر به وجود میآید. یعنی اختلاف بین نسبت ارزش ذاتی… یعنی ارزش واقعی که ما اصطلاحاً «ارزش ذاتی» میگوییم در واقع همان، اختلاف بین ارزش ذاتی و ارزش روز معاملاتی است.
هر زمان ارزش معاملاتی بیش از ارزش ذاتی باشد ما میگوییم به مرور در اینجا حباب ایجاد میشود. مثلاً سکهای که ما میگوییم بر اساس اُنس جهانی و نرخ دلار اگر نرخ محاسباتی آن بهعنوان مثال سکه امامی اگر ۲۵ میلیون باشد ولی در بازار ۳۰ میلیون معامله میشود ما میگوییم؛ ۵ میلیون تومان حباب دارد. یعنی بیش از ارزش ذاتی معامله میشود که دلایل خاص خودش را دارد.
گاهی ممکن است پیشبینی افزایش قیمت ارز یا انتظارات تورمی دلیل آن باشد ولی بههرحال این حباب دارد که بهصورت مصطلح در بازار میگویند: «حباب منفی یا مثبت.» گاهی کمتر از ارزش ذاتی است که میگویند؛ حباب مثبت، یعنی کمتر از ارزش ذاتی، معامله میشود.
بورس هم همین است، میگوییم ارزش ذاتی شرکت، اساساً و اصولاً مبتنی بر تنزیل عایدات آتی شرکتها، درآمد هر سهم آتی شرکتهاست. یعنی محاسبه میکنیم در سالیان آتی، ۵ سال آتی یک شرکت چه میزان سالیانه سود دارد، به نرخ روز آن را تنزیل کنیم در حقیقت این اساس فرمول محاسباتی ارزش ذاتی است. بهعنوان مثال؛ اگر ما یک ایپیاس یا یک سود هر سهم ۱۰۰ تومان را در نظر بگیریم با توجه به نرخ بازدهی مورد انتظار مثلاً ۲۰ درصد و رشد تقریباً صفر را در نظر بگیریم یک پیدیای ۵ بهدست میآید که میگوییم با ایپیاس صد تومان، با ۵۰۰ تومان تقریباً ارزش ذاتی این شرکت میشود. مجموع سهام شرکتها، مجموع سود آنها و مجموع اندازۀ بازار آنها یعنی قیمت آنها در کنار هم هر چقدر از ارزش ذاتی بالاتر باشد میگوییم: این دارد بیش از ارزش ذاتی معامله میشود ولی به این شکل بازار طلا اصطلاح حباب را به این راحتی در مورد بازار سرمایه بهکار نمیبرند چون انتظارات تورمی و حتی برآیند نقطهنظرات کارشناسی هم در این زمینه خیلی دخیل است. یک کارشناسی حساب میکند که مثلاً شرکت X امسال ۱۰۰ تومان دارد و سال دیگر ۱۵۰ تومان دارد. یک کارشناس دیگر ممکن است عکس این را محاسبه کند یعنی امسال ۱۵۰ تومان دارد و سال آینده ۱۰۰ تومان میشود. بنابراین، یک اختلاف نظر در اینجا وجود دارد. بنابراین، یک خط صریح و روشنی نمیتوانیم بکشیم و بگوییم فرمول محاسباتی این ارزش ذاتی دقیقاً آن در این نقطه است.
اگر بیش از اندازه ارزش ذاتی معاملاتی انجام شود و در بازار معاملهای بهصورت روشن و مفهومی بیش از اندازه ارزش ذاتی باشد، ما کاملاً اصطلاح «حباب» را بهکار میبریم و بالعکس اگر کمتر از این باشد، میگوییم؛ حباب مثبتی وجود دارد و انگیزه ورودی نقدینگی برای سرمایهگذاری وجود دارد.»