خرابی بازار و یا از بین رفتن خردهفروشیها
طهماسبی در مورد وضعیت کنونی بازارها به خبرنگار پایگاه پایروس گفت: «با توجه به بازههای زمانی مختلف در طول سال، یک شرایطی در بازههای زمانی خاص به وجود میآید که بازار ذرهای اُفت میکند یا از حد طبیعی خودش عقب میافتد. بازارهای دیگری هم در سال وجود دارد که بهعنوان اول فصل یا ابتدای فصل یا خروج کارهای مرتبط به پاییزه یا زمستانه که در حالت فعلی در برهه حساس آن قرار گرفتیم به دو منظور؛ هم از این جهت حراج پایان فصل تابستان به پایان میرسد و هم از جهت اینکه ابتدای فصل پاییز و زمستان سر میرسد و با توجه به سرد شدن هوا، آغاز دانشگاهها و مدرسه باید در بازار غوغایی برپا شود ولی متأسفانه وضعیت بازار بهگونهای هست که در حالت بسیار خراب خودش و خارج از روال طبیعی خودش پیش میرود. حالا با توجه به اینکه بنده خودم تقریباً ۱۸ سال است که داخل بازار بهعنوان مدیر اجرایی در مجتمع تجاری که ۵۸۰ واحد تجاری دارد که بیش از ۲۵۰ واحد آن مستقیماً تولیدکننده و کارآفرینانی هستند که هر کدام با کارگاهها و نفراتی تحت امر و فعالیت خودشان مشغول هستند ولی با این حال وضعیتی که امسال داشتیم در طول بیست سال گذشته ما شاهد چنین وضعیتی نبودیم. حال میتوان اسم این وضعیت را «خرابی بازار» گذاشت و یا از آن واقعاً به عنوان از بین رفتن صنفهای کوچکتر و خردهفروشیها نام برد که منجر به از بین رفتن یا حذف بسیاری از بنگاههای اقتصادی کوچک به اسم «مغازه» میشود که با فعالیت خود کار نانرسانی به ۱۵ الی ۱۰ خانواده را انجام میدهند.»
بررسی کارشناسی لازم است
علیرضا طهماسبی به چگونگی پیشگیری از این موضوع اشاره کرد و در پاسخ به راهکار آن به خبرنگار ما گفت: « مسلماً موضوع پیشگیری تعطیلی تولیدیها و بنگاههای اقتصادی کوچک، نیاز به کارشناسی بسیار وسیع در ابعاد مختلف دارد ولی در فورمت اصناف مرتبط با پوشاک یا خود صنف پوشاک که میشود گفت؛ جزء سبد اصلی خانوادههای ایرانی است، (در همۀ خانوادهها خرید پوشاک جزئی از خرید سبد اصلی خانوار و خانوادهها محسوب میشود) مادامی که حال آن خانواده خوب نباشد یا آرامش فکری و روانی مناسبی وجود نداشته باشد و یا آن پایداری در سبک زندگی وجود نداشته باشد و یا درآمد کافی نبوده و از آرامش و ثبات کاری هم خبری نباشد، به خرید لباس نشان نمیدهند. علیرغم اینکه یکی از ملزومات خانوادههاست اما با حال روانی و روحی خانوادهها مرتبط است.
موضوع پوشاک یک مقولۀ خاصی است که نیاز، در آن لازم است ولی متأسفانه کافی نیست. یعنی صرفنظر از نیاز، حتی تمکن مالی که بخشی از این جریان را میتواند کاور کند و پوشش دهد، احتیاج به آن آرامش و حال خوب و دل خوب دارد. متأسفانه بعد از افسردگی دامنگیر در موقعیت کرونا و این نزول اقتصادی که خیلی از خانوادهها را از روند گردش عادی دور کرده است، این حال بد باعث شده که از بحث پوشاک فاصله بگیریم و این خودش منجر به کُند شدن این چرخه اقتصادی شده است.
صرفنظر از این مورد که میشود آن را مورد قابل حل در نظر گرفت، از راه حلهایی که میشود در این عرصه یا بیزینس فعال پوشاک بهعنوان یک موتور محرک از آن استفاده کرد، استفاده از ابزارآلات گوناگون، چه مرتبط با چاپ، دوخت و چه مرتبط با بافت و رنگ پارچه، میباشد که ما در کشورمان بهعنوان یک سورس تولیدی به آن نگاه نمیکنیم، یا یک مرجع تولیدی اصولی که بخواهد با استفاده از تجهیزات و امکانات خوب، متریال خوبی ایجاد کند که دوخت خوبی بتوانید انجام دهید و متناسب با تِرند و کالا، رنگ تِرند بازار جهانی یا مدلهای تولید یا برندهای خودمان که خیلی از طراحان خوب کشورمان با توجه به فعالیتهای مرتبط با بازارهای هدف مختلف، طراحیهای خیلی بهروزی انجام میشود، مشاهده میکنیم. برندهای خیلی خوبی هستند که با توجه به سابقه خیلی زیاد و دامنه مشترکی داشتند، توانستهاند سرپا بمانند اما شاهدیم که این دوستان هم روزبهروز در تنزل قرار میگیرند.
یکی از موضوعات و مهمترین چیزهایی که میتواند در این عرصه کمک کند، استفاده از شرایط خوبی برای تولیدکنندگان و کارآفرینان ما باشد. اینکه اگر پارچه یا نخی با ارز دولتی وارد کشور میشود در اختیار کارآفرین مستقیم این حوزه قرار بگیرد و نه تحت اختیار دلالهای فعال در این حوزه، کسانی که پارچهها را با ابعاد خیلی وسیع و قیمت فوقالعاده مناسب با ارز خیلی مناسبتر دریافت میکنند ولی مسیر هدایت این اقلام و متریال در بازارهای سیاه مشاهده میشود. گاهی از اقلامی استفاده میشود که بیشتر دلالان سفارش فروش آن را دادهاند تا اینکه تولیدکنندگان خواهان آن باشند. حالا به سبب کمبود امکانات بافت و ضعیف شدن صنعت نساجی، ما با کمبود پارچه مواجه هستیم بهطوری که در حال حاضر پارچههایی که برای پوشاک مرتبط با بانوان گرامی کشورمان تهیه میشود، از پارچههای درجه۲، درجه۳ و پارچههایی که در انبار مانده است. بهخاطر اینکه قیمتهای تمامشده خرید پارچه و مرتبط با تهیه اجناس به حدی زیاد میشود که دوخت تولید داخل کشور هم برای یک بانوی ایرانی نمیصرفد که او بخواهد از یک کار درجه یک و با خرجکار خوب و دوخت خوب، استفاده کند.
در محیط بازار تهران تولیدکنندگانی که جنس را به قیمت تک و قیمت عمده عرضه میکنند، جهت یک کار شکیل و نظرپسند برای یک خانم با سلیقه مناسب تقریباً بین یک میلیون و چهارصد تا یک میلیون و هفتصد هزار تومان هزینه میشود که این امر با توجه به اکسسوری کار، متریال، اُجرت کارگر، هزینه کارگاه، هزینه ارائه مغازه، هزینه مرتبط با دارایی، ارزش افزوده، حقوق فروشنده، حق اتحادیه، عوارض پسماند، مشاغل و پیشه، هزینه رفتوآمد، ناهار، خرج تلفن، برق و هزینههای جاری یک مغازه محاسبه میشود. با این حال آیا کارآفرین در این حوزه میتواند باقی بماند و ثبات خودش را داشته باشد؟ یا اینکه نه، ما با تنگکردن شرایط و بستن حوزه اختیار عمل او بهواسطه نداشتن متریال و مواد اولیه و دستگاههای بهروز که باید توسط دولت و وزارت صنعت و معدن پیگیریهایی اتفاق بیفتد عرصه را بر او تنگ کردهایم؟! این در حالی است که این دستگاهها باید با ارزانترین قیمت و آسانترین شرایط نصب و یادگیری و راهاندازی در اختیار تولیدکنندگانی قرار گیرد که اکنون به واسطه نداشتن پارچه در این فصل کاری تولید نکرده است و یا به واسطه نداشتن نیروی کار مناسب و دستگاههای چاپ مناسب هنوز از جنسهای درجه سه و چهار تولید پاکستان، بنگلادش، کامبوج، میانمار و هند به داخل کشوراستفاده میکند. اجناسی که گاهی به اسم کیلویی یا به اسم اجناس «استوک» و «آئوتلت» وارد خط استفاده مصرفکنندگان ویژه ما که واقعاً مشتریان خوب و هممیهنان ما هستند، شده است که جای تأسف و ناراحتی و نگرانی دارد.»
آسیبپذیرترین بخش تحریم، مصرفکننده است
طهماسبی در پاسخ به اینکه آیا تحریم در عدم موفقیت تولید ملی نقش داشته یا خیر؟ گفت: «مسلماً میتوانیم از عامل بسیار تأثیرگذاری را به نام «تحریم» در رشد و حتی حفظ کارگاههای تولیدی و بنگاههای اقتصادی نام ببریم. یکی از مشخصترین تأثیرات تحریم از بین رفتن فضا یا بستر مناسب خرید برای مشتری است. شاید نتوانیم تحریم را مستقیم روی صنف پوشاک احساس کنیم ولی حتماً با به وجود آمدن تحریمها و از بین رفتن وسعت روزی بین خانوارهای ایرانی و کم شدن فضای اقتصادی مناسب و تنگ شدن دست سرپرست خانواده و نداشتن توان خرید راحت برای خانواده، مسلماً بر روی گردش این جریان تأثیر به سزایی دارد. یعنی اگر روزی بود که پدر خانواده در ابتدای هر فصل برای فرزندانش به راحتی میتوانست خرید کند، مادامی است که حتی تولیدکننده بتواند با بهترین شرایط کار را تولید و عرضه کند. در حالی که مغازهدار این روزها با عدم فروش محصولات خود در مغازه مواجه میشود. این برای صنفی مثل پوشاک که با گذر زمان از مُد رفتن، یا گذر فصل را در پی دارد، این کار باید به ارزانترین قیمت فروخته شود یا تا سال دیگر همین فصل در انبار ذخیره شود.
زمانی که بازار وجود داشته باشد و مردم توان خرید داشته باشند این گردش خیلی راحت و به سهولت و منطقی اتفاق میافتد اما مادامی که خرید چه داخل بازار تهران، چه شهرستانها کم شود،(ما در موقعیتی قرار داریم که از میزان خرید عمده و ارسال به شهرستانها کاسته شده است.) ناراحتکننده و چه بسا فاجعهبار است. واقعاً طوری است که ما در برخی از شهرها فروش عمده محصول پوشاک را از دست دادهایم و حتی بعضی از شهرستانهای ما برای خرید به بازار مراجعه نمیکنند. ما متوجه میشویم که گاهی وضعیت اقتصادی مردم در آن شهر نسبت به شهرهای دیگر ضعیفتر است، یا خرید کمتر است یا گردش مالی اقتصادی که قبلاً بین مردم آن شهر وجود داشته، الان وجود ندارد.
بنابراین، دقیقاً اگر تحریم قرار باشد برای تغییراتی، شرایطی را ایجاد کند، مسلماً از کوچکترین و آسیبپذیرترین مرحله خودش وارد میشود و آن هم مصرفکنندهها، مردم و کسانی هستند که باید برای خرید هزینهای انجام دهند و با از دست دادن تمّکن مالی و توان مالی به آن خرید دست پیدا نمیکنند. یا به حداقل میرسانند و یا با کمترین میزان این کار را انجام میدهند. حتی گاهی بیشتر در پایان فصلها برای خرید حراجی یا تکسایزها مراجعه میشود. در این حال هم گاهی همه اعضای خانواده برای خود خرید نمیکنند.»